توی فیس بوک که میرم، دوستهام رو میبینم که عکسهای سرِ بازشون رو یکی بعد از دیگری منتشر میکنن و هیچ شباهتی به دختر بچههای سیزده چهارده سالهای ندارن که کنار هم و توی یه صف برای خوندن زیارت عاشورا میشستیم. که چادرهای سادهی مشکی داشتیم و از دور همه مثل هم بودیم. بچه مذهبیها هنوزم مذهبی موندهن. حتی اگر چادرشون رو برداشتن حجابشون کامله. ولی اونایی که از اول با بقیه فرق داشتن، الآنشم یه شکل دیگهن. مثل همون دوستی که توی جشن تولدش فهمیدم با من خیلی فرق داره و توی فیس بوک که ادم کرد نشناختمش، بس که شبیه همهی دختر های امروزی بود.